موشن گرافیک انیمیشن است اما با این ویژگی منحصر بفرد که متن و نوشته جزء کلیدی آن است. در حقیقت طراحی گرافیکیای محسوب میشود که به صورت انیمیشن درآمده است. از زمانی که موشن گرافیکها پا به عرصهی نمایش گذاشتهاند، همیشه دربارهی فرق آنها با یک انیمیشن کامل بحث وجود داشته است. مثلاً تیتراژ شروع فیلم «روانی» آلفرد هیچکاک یک موشن گرافیک است که در آن صدا، حرکت و طراحی گرافیکی با یکدیگر ترکیب شدهاند.
کاربرد موشن گرافیک در تبلیغات چیست؟
نقل کردن یک داستان
افراد به روایات جذب شده و با آنها ارتباط میگیرند. در این حالت، میتوان از موشن گرافیک برای ساختن یک ویدیوی تبلیغاتی تمام و کمال استفاده کرد. خود طراحی گرافیک داستان مستقلی را نقل میکند که مکمل داستان گفته شده توسط موسیقی است. به این ترتیب موشن گرافیک یک تأثیر عمیق اما فوری روی مخاطبان یک تبلیغ میگذارد.
ویدیوی تبلیغاتی یک محصول
تیزر تبلیغاتی محصولات، میتوانند راه عالیای برای قرار دادن محصول در راه مشتریان و افزایش فروش باشند. موشن گرافیک میتواند چنین فیلمی را در حالتی سرگرمکننده، بامزه و درگیرکننده بسازد. به این معنا که مخاطبان ارتباط بیشتری با آن برقرار میکنند. همچنین که قیمت تمامشدهی آنها پایینتر است. موشن گرافیک میتواند به صورتی کوتاه اما مؤثر، به بیان نکات کلیدی یک محصول تولیدشده بپردازد و آن را تبلیغ کند.
قائل شدن چهرهای متفاوت برای برند تبلیغکننده یا محتوای مورد تبلیغ
شاید در نگاه اول موشن گرافیک محتوایی بچگانه یا لااقل غیر بالغانه به نظر برسد، اما همانطور که بسیاری از انیمیشنهای تولید شدهی امروز فقط برای کودکان نیستند و حتی بیشتر بزرگسالان را مخاطب خود قرار میدهند، موشن گرافیک هم میتواند روی ذهن یک بزرگسال برای خرید و پیگیری یک برند تأثیر بگذارد. با موشن گرافیک، تبلیغات شکلی تازه، پویا، غیرتکراری، هوشمندانه و گیرا به خود میگیرد. البته همانطور که برای کل تبلیغات استراتژی و کمپین تعیین میشود، برای این موشن گرافیک -با هر مدت زمانی- نیز باید استراتژی تعیین شود. در واقع این موشن گرافیک هم در زیر سایهی همان سیاستهای تبلیغاتی قدم برمیدارد.
برای موشن گرافیک هم مانند هر عرصهی دیگری، مسائل سازگاری با زمانه و پیروی مخاطبان وجود دارد. به طور اتفاقی یا برنامهریزی شده، بعضاً پیش میآید که یک ژانر به خصوصی از محتواها تصویری روی کار آمده و موفقتر از سایر محتواهای تصویری در حوزهی تبلیغات عمل میکنند. در اینجا طراح باید این شرایط را در هر جامعهای در نظر بگیرد. چرا که مخاطب او اکنون تشنهی ژانر خاصی از محتوای تصویری یا حتی سبک خاصی از موشن گرافیک است و اگر او تبلیغ خود را در آن قالب اجرا کند، سیل مخاطبان بیشتری در زمان کمتری به آن موشن گرافیک رجوع خواهند کرد.
قابل انتشار بودن موشن گرافیک در راستای تقویت تبلیغات
از آنجایی که این محتوا برای محل ارائهی خود محدودیتی قائل نیست، میتوان آن را در انواع شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام، لینکدین و توییتر تا سایت، وبینارها، سخنرانیها، جلسات، نمایشگاهها و بسترهای دیگر مارکتینگ آنلاین منتشر کرد. همچنین که موشن گرافیک محتوای جذاب دارد که دوباره آن را در سطحی دیگر قابل انتشار میکند و باعث میشود مردم عادی -یعنی افرادی غیر از تیم مارکتینگ و صاحبان برند- هم آن را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. این افراد میتوانند فیلمسازان و یا طراحان گرافیکی باشند که به شدت از ایده یا اجرای موشن گرافیک استقبال کرده و آن را به اشتراک میگذارند. یا متخصصانی در حوزهی مارکتینگ باشند که مایل هستن یک موشن گرافیک را به عنوان نمونهای موفق -یا حتی شکست خورده- به دیگران نشان داده و خواسته و ناخواسته باعث تبلیغ آن شوند. اما یک محتوای بصری معمولی در حد کلیپهای تبلیغاتی، آنچنان جذابیتی ندارد که افراد بخواهند آن ر ادر شبکه اجتماعی خود به اشتراک بگذارند و دربارهی آن صحبت کنند. همچنین که در سود این تبلیغات ذی نفع نیستند.
موشن گرافیک چه اثری در تبلیغات دارد؟
موشن گرافیکها راهی برای برقراری ارتباط با مخاطب هستند و به داستان عمق اضافه میکنند. البته که آنها بیشتر از اینکه داستانمحور باشند، پیاممحور هستند. بنابراین هر پیامی که تولیدکننده بخواهد، میتواند در لفافه -یا به اصطلاح زیرپوستی- به مخاطب منتقل شود. پیامی که توسط موشن گرافیک منتقل میشود، میتواند یک پیام تجاری تبلیغاتی هم باشد. به این شکل که داستانی که به آن عمق بحشیده شده، در ترکیب با موسیقی میتواند به ما پیامی بدهد. ما از موشن گرافیکها برای ساختن تبلیغات، تیتراژ فیلمها و به انتشار گذاشتن اطلاعات کمک میگیریم.
به خصوص که حضور نوشته و متن در موشن گرافیک، میتواند در راستای تکرار و تبلیغ نام برند یا کسب و کار و هرچه بیشتر نمایان ساختن آن نام عمل کند. موشن گرافیک از تمام عناصر بصری بهره میبرد. به این معنا که موسیقی، عناصر بصری مانند خط و نقطه و سطح، بافت، حرکت و در انتها اعدد و نوشتار در خدمت تبلیغات هستند. همانطور که نوشتهها در خدمت نام قرار میگیرند، عناصر بصری میتوانند در خدمت لوگو باشند. به این معنا که میتوان در یک موشن گرافیک روی لوگوی برند هم متمرکز بود تا برند به خودی خود تبلیغ شود. یا اینکه در تولید موشن گرافیکها اکثراً روی رنگ سازمانی یا پالت رنگی یک برند تمرکز میشود، چرا که آن رنگها یادآور آن برند است و جنبهای تبلیغاتی دارد. یا از آنجایی که موشن گرافیک در نقل کردن داستانها توانمند است، میتوان لوگو را به عنوان یک روایت نقل کرد و آن را در طول موشن گرافیک توسعه داد.
مورد بعدی اثر مثبت موشن گرافیک در مورد مدت زمان آن است. موشن گرافیک به وسیلهی زمان بالای خود، مخاطب را زمان بیشتری در صفحه نگه میدارد. در شبکاتی مانند اینستاگرام، مدت زمانی که هر بیننده روی ویدیو صرف میکند در جایگاه یک پیج اثر میگذارد. بنابراین دیدن موشن گرافیک معادل صرف کردن زمان بیشتر در پیج است.
اگر بنا باشد به طور خلاصه به مزایای موشن گرافیک در راستای تبلیغات اشاره کرد، میتوان از این موارد نام برد:
- صرفهجویی در زمان و هزینه
- بالا بردن میزان شناخته شدن برندها
- تبدیل محتواهای برند به محتواهایی قابل به اشتراک گذاری
- هدایت کردن ترافیک بیشتر به سایت
- بازگشت بهتر سرمایهی تبلیغاتی
- کمک به پایداری برند میان رقبا