قبل از اینکه سراغ علت اهمیت وجود کمپین تبلیغاتی رستوران برویم، معرفی مختصری از کمپین تبلیغاتی و کارکرد آن خواهیم داشت تا چرایی اهمیت حضور آن را بهتر درک کنیم.
کمپین تبلیغاتی چیست؟
کمپین تبلیغاتی یا کارزار تبلیغاتی مجموعه اقداماتی تبلیغاتی با هدف و منظوری مشخص است که توسط گروهی متخصص در راستای بهبود موقعیت یک کسب و کار یا پروژه انجام میشود. در واقع یک کمپین تبلیغاتی از چندین ابزار و راهکار تبلیغاتی متفاوت به صورت همزمان استفاده میکند تا لزوماً نه در کمترین زمان، اما در مؤثرترین شکل به هدف تبلیغاتی تعیین شده برسد.
گستره ی کاری کمپین تبلیغاتی در چه محدودهای تعریف میشود؟
به طور مثال برنامه ریزی زمانی برای انجام تبلیغات، تعیین استراتژی تبلیغات، مشورت با متخصصان، تعیین بهترین رسانه برای محتواها، مدیریت و تولید محتوا، تعیین شکل اطلاع رسانی از محصولات جدید، مدیریت بودجه، برنامه ریزی برای اهداف خرد و کلان، تعیین شعار تبلیغاتی و بر سر زبان انداختن آن، برپایی حراج یا فروش هایی با رویکرد و پیشنهادات خاص، تحلیل داده های مخاطبان و مشتریان، ایجاد ارتباط شغلی با رقبا و همکاران و کسانی که میتوانند به هر شکلی در پیشروی به سمت اهداف تجاری نقشی داشته باشند و موارد بسیار دیگری جزو محدوده ی کاری کمپین تبلیغاتی محسوب می شوند. بسیاری از این وظایف نیز یکی پس از دیگری انجام نمیشوند و این مجموعه فعالیتهای پیچیده نیاز دارند که به صورت موازی با هم پیش برده شوند. به این ترتیب میتوان حدس زد که به حضور چه افراد و متخصصانی با چه توانایی هایی برای کار کردن در یک کمپین تبلیغاتی نیاز است.
هدف کمپین چیست و چرا وجود آن لازم است؟
کمپین تبلیغاتی لزوماً و حتماً با یک هدف از پیش تعیین شده پیش برده می شود. البته که در طول زمان اهداف دیگری نیز به هدف های کمپین افزوده می شوند اما امکان ندارد که کمین تبلیغاتی بدون هیچ هدف اولیه ای متولد شود و فعالیت داشته باشد، چه برسد به فعالیت موفقیت آمیز. می توان اینطور گفت که کار اصلی کمین تبلیغاتی برنامه ریزی برای یک یا چندین هدف الویت بندی شده است، هنگامی که هدفی وجود نداشته باشد برنامه ریزی محلی از اعراب ندارد.
از اهداف کمپین تبلیغاتی می توان به :
- معرفی یک برند و کسب و کار جدید
- حفظ جایگاه مطلوب کسب و کار در بازار
- بازپس گیری شهرت و اعتباری که ممکن است به دلایل منفی از دست رفته باشد
- مبارزه با رکود اقتصادی
- ساختن تصویر تجاری جدید یا تغییر و بهبود آن
- بالا بردن فروش
- افزایش ترافیک وبسایت
- افزایش درگیری یا engagement افراد با شبکه های اجتماعی اشاره کرد.
طبیعتاً همه ی این اهداف می توانند از اهداف تجاری یک رستوران که فطرتاً یک کسب و کار شمرده می شود محسوب شوند. اگر یک رستوران قدیمی و پرطرفدار که به دلیل پایداری و ماندگاری روی اصول اولیه ی خود به شهرت و اعتبار دست یافته است به دنبال افزودن آیتم های جدید به منوی کلاسیک خود باشد، قبل از هر چیزی این اتفاق برای عده ای مشخص از طرفداران این رستوران مهم شمرده می شود و احتمالاً به اصطلاح مثل بمب صدا میکند.
اگر این رستوران از قبل برای این اتفاق یک برنامه ریزی مدون داشته باشد، می تواند دقیقاً این صدای بمب را به همان جهتی که مدنظر خودش است هدایت کند و بهترین استفاده را از آن ببرد و حتی به سراغ پله های بعدی برنامه برود. نه اینکه منتظر بنشیند آیا مشتریان همیشگی او از این اتفاق راضی هستند یا خیر و در صورت عدم استقبال آن را تغیر دهد.
در این مثال، این پیش بینی ها، برنامه ریزی ها، مدیریت زمان، مشورت با متخصصان، استفاده از شیوه های بازاریابی سنتی و دیجیتال، اطلاع رسانی در مورد افزوده شدن آیتم جدید به منو و نظرسنجی دربارهی آن همگی به روی دوش کمپین تبلیغاتی رستوران هستند.
دلیل اهمیت کمپین تبلیغاتی برای رستوران چیست؟
در چند سال اخیر، فعالیت بخش تبلیغات رستورانها از تمرکز روی خود غذاها، به تجربه ی چندگانه ی افراد خارج از رستوران منتقل شده است. به همین ترتیب فعالیت کمپین های تبلیغاتی رستورانها نیز همین روند را پیش گرفته و به مخاطب، نیازها، سلایق و البته ترندهای هر دورهی زمانی اهمیت بیشتری می دهند تا اینکه صرفاً به دنبال کیفیت غذای تولید شده در رستوران باشند.
یکی از این مثالها، توجه به سبک زندگی، اتمسفر و فضایی است که حول محور منوی پیشنهادی آنها می چرخد تا اینکه روی خود بشقاب های غذا تمرکز کنند. در حال حاضر خوراکی سالم و تغذیه ی سلامت و استفاده از مواد اولیه ی تازه، توجه به عوامل تخریبی محیط زیست، توجه به ارتباط مؤثر برقرا کردن با مشتری و دوست بودن با آن و خارج شدن از سیستم دوگانه ی مشتری-فروشنده از تفکراتی هستند که در برنامه ی کاری بسیاری از کسب و کارهای موفق در زمینه ی غذا و رستوران وجود دارند. به این شکل میبینیم که جنبه ای اجتماعی به قضیه بخشیده شده و نمیتوانیم حوزه ی فعالیت رستورانها را به صرف تعیین نیاز غذایی محدود کنیم.
همچنین که نمی توان امروزه صرف غذا در یک رستوران را صرفاً به چشم سیر شدن و تأمین نیاز نگاه کرد. خوردن و وقت گذراندن در مکانهای ارائه دهنده ی چنین سرویس هایی یک تفریح و فراتر از آن یک فعالیت اجتماعی محسوب میشود. تفریح محسوب شدن عمل خوردن خصوصاً در فضاهایی که تفریحات محدود هستند و افراد جز رستورانها و کافهها، گزینههای محدودی برای جمع شدن دارند خود را بیشتر نشان میدهد. در عین حال از آنجایی که نقش شبکههای اجتماعی و تکیه به آنها مدام پررنگ و پررنگتر میشود و گزینههای موجود برای انتخاب یک رستوران بیش از حد لازم است، رفتن به یک رستوران فعالیت جدیتری از آنچه که به نظر میرسد است.
با این مقدار از گزینههای در دسترس برای مخاطبان، رستورانی که هویت تجاری خود را مشخص کرده باشد و در راستای بهبود همان تلاش کند برنده است. به این ترتیب این رستوران مخاطبان خودش را کسب میکند که سلایق و نیازهای مشترکی دارند. این به این معنی نیست که رستوران مشتریان خود را به تعدادی محدود کند و در را به روی دیگران ببندد، اما مشتریانی هستند که در هر صورت از همان ابتدا هدف اصلی رستوران محسوب میشدند و تمام تبلیغات، بازاریابی حول محور آنها انجام میشده است. به طور مثال دانشجویان، خانوادههایی با تعداد اعضای بالا، مدیران مشاغل و صاحب منصبان و … تحلیل رفتار و اطلاعات همان مشتریان نیز میتواند نقاط قوت استراتژیهای تجاری و تبلیغاتی را تقویت کند.
به همین علت است که به مدیران رستوران توصیه میشود از عکسها و تصویربرداریهای حرفهای برای محتوای خود استفاده کنند، از اینفلوئنسرها و فودبلاگرها دعوت کنند، از پیشنهادات و پروموشنهای برای جذب مشتری غافل نشوند، نظرات و بازخوردهای مشتریان را بازتاب دهند، ایمیلهای منظمی برای مشتریان وفادار باشگاه مشتریان فرستاده و به آنها تخفیف و امتیازاتی بدهند یا برای رویدادها دعوتشان کنند، حساب شبکههای اجتماعی خود را فعال نگه دارند و مسابقه برگزار کنند و جایزه دهند و اینها کارهایی هستند که بسیار به آنچه که پیش از این دربارهی کمپین تبلیغاتی گفتیم نزدیک اند. در حقیقت بخش اعظمی از این اقدامات برای شبکهسازی برای شناخته شدن و بقا در بازار توسط کمپین تبلیغاتی مدیریت و اجرا میشود.